یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

یک روز

روز سختی پشت گذاشتیم .بعد از چند روز که همه هوامون داشتن تنها بودیم.. تو سرماخوردی و رستا با خوابهای کم و سبکش عملا انجام کارها رو برام سختتر کرده . کم خوابی و بیخوابیهای این چند روز هم توان بدنی من رو کم کرده . امروز دلتنگ روزهای قبل شدم .روزانه هایی که با تو میگذروندم و دلتنگتر روزهای قبل تر از بودن تو. برای دونفره هام با بابا محمد... باید زمان رو مدیریت کنم .هممون به آرامش نیاز داریم باید هوای هم رو داشته باشیم....
31 مرداد 1395

دخترم همدمم

بیست و شش روز از ورود خواهرت به زندگیمون میگذره. این چند روز برات چالشهای جدیدی داشته . گاهی سخت بود برات که بتونی شرایط رو بپذیری و غیر مستقیم حرکاتی نشون میدادی که من در خلوت خودم فکر میکردم که نکنه ضربه بخوری از این شرایط ولی باز هم مثل همیشه من رو  غافلگیر میکنی با مهربونیات. توکارها خیلی کمکم میکنی و موقع تعویض پوشک خواهری همه لوازم رو آماده میکنی برام . ممنونم از کمکهایی که بهم میکنی. ترم جدید زبانت از هفته دیگه شروع میشه و تعطیلات ماهم آخر این هفته تموم میشه و برمیگردیم اراک و زندگیمون میفته به روال عادی... با کمک هم این روزای پیش رو به بهترین شکل میگذرونیم
26 مرداد 1395
1